بعد از مدتها بالاخره موفق شدم یک سری به وبلاگم بزم و از شیرین کاریهای مهرآوه خانم بنویسم تا بعدها یادم نره که چقدر شیرین کاری داشته این دختره دوست داشتنی .امسال برای دختری فرم مهد کودک گرفتیم کلی احساس بزرگی میکنه وقتی با فرم میره مهد .صبحها وقتی از خواب بیدار نمیشه، بهش میگم پاشو مامانی مدرسه ات دیر شد مثل فنر ازجاش میپره. ناقلا دلش میخواد مثل عرشیا بزرگ باشه به قول خودش کلاس دومه. سیش سالشه .میخواد کلاس زبان بره .غذا بخوره تاپاهاش بزرگ بشه مثل بابامجیدش (هرروز بعد از ناهار پاهاشو با بابابش مقایسه میکنه) تا براش اسکیت و اسکوتر بخریم .هرشب حرف یواشکی با باباش داره که همون خرید اسکیت واسکوتره .دختری کلی بانمک میشه با لباس فرم مثل خاله قزی میشه وهرروز من کلی قربون صدقش میرم و براش اسفند دود میکنم و خدارو بابت اینکه به من این دختر نازو خواستنی رو داده شکر میکنم . من عاشقتم مامانی  خیلی خیلی دوست دارم (دختری توی این عکسها خیلی خوابش میآد )

 


برچسب‌ها: مهد , اسکیت ؛مهرآوه ,

تاريخ : دو شنبه 8 مهر 1392 | 9:9 | نویسنده : رزسیاه |
صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد
.: Weblog Themes By VatanSkin :.
وبلاگکد ماوس